چالش‌های ازدواج با فرد مبتلا به اختلال دوقطبی

مشکلات ازدواج با فرد دو قطبی؛ بررسی چالش ها و راه حل آن
تیم محتوای ایران نوبت
1403/06/18

بیماری دوقطبی چیست؟

بیماری دوقطبی (Bipolar Disorder) یک اختلال روانی است که با تغییرات شدید و غیرقابل پیش‌بینی در حالت خلقی مشخص می‌شود. این بیماری شامل دوره‌هایی از شیدایی (مانیا) و افسردگی است:
شیدایی (مانیا): در این حالت، فرد احساس انرژی بیش از حد، خوش‌بینی غیرطبیعی، افزایش فعالیت و کاهش نیاز به خواب دارد. ممکن است تصمیمات بی‌پروا یا رفتارهای پرخطر از خود نشان دهد.
افسردگی: دوره‌های افسردگی با احساس غم و ناامیدی شدید، کاهش انرژی، مشکلات در تمرکز و علاقه نداشتن به فعالیت‌های روزمره همراه است.
این اختلال به طور معمول در دو نوع اصلی دیده می‌شود:
نوع I: شامل دوره‌های شیدایی شدید که ممکن است به بستری شدن نیاز داشته باشد، همراه با دوره‌های افسردگی.
نوع II: شامل دوره‌های افسردگی و دوره‌های شیدایی خفیف‌تر (هیپومانیا).

ازدواج و چالش های اختلال دو قطبی

ازدواج با فرد مبتلا به این اختلال می‌تواند همراه با چالش‌هایی باشد که نیازمند درک، صبوری و حمایت متقابل است. مدیریت این چالش‌ها با درمان مناسب و ارتباط مؤثر امکان‌پذیر است. همراهی همسر نقشی کلیدی در پایداری و موفقیت این نوع ازدواج دارد.
دکتر فاطمه بهرامی با تخصص در درمان اختلال دوقطبی به افراد کمک می‌کند تا با مدیریت نوسانات خلقی، زندگی و ازدواج موفقی داشته باشند. نقش روان‌درمانگر در این فرآیند، ایجاد تعادل روانی و بهبود روابط زناشویی از طریق حمایت و راهنمایی تخصصی است. برای دریافت مشاوره می توانید از طریق دکمه دریافت نوبت اقدام کنید.
ازدواج و چالش های اختلال دو قطبی

چالش‌های عاطفی

نوسانات خلقی: تغییرات شدید بین شیدایی و افسردگی می‌تواند باعث سردرگمی و ناپایداری در رابطه شود.
مشکلات ارتباطی: در دوره‌های شیدایی یا افسردگی، توانایی برای برقراری ارتباط سازنده کاهش می‌یابد.
بار عاطفی: حمایت مداوم از همسر بیمار ممکن است باعث خستگی و استرس شدید در شریک زندگی شود.
سازگاری مداوم: شریک زندگی باید خود را به طور دائم با تغییرات خلقی همسر تطبیق دهد.
نیاز به مراقبت مداوم: درمان مداوم و روان‌درمانی برای فرد بیمار و حمایت برای شریک زندگی ضروری است.

نوسانات خلقی و تأثیر آن بر رابطه

نوسانات خلقی در این بیماری می‌تواند تأثیرات زیادی بر رابطه داشته باشد. در دوره‌های شیدایی، فرد ممکن است بیش از حد پرانرژی، بی‌پروا و غیرقابل پیش‌بینی رفتار کند، در حالی که در دوره‌های افسردگی، انزوا، خستگی و کاهش علاقه به شریک زندگی رایج است. این تغییرات مداوم می‌تواند باعث سردرگمی، عدم ثبات عاطفی و استرس در رابطه شود و گاهی احساسات منفی مانند نارضایتی و ناامنی در شریک زندگی ایجاد کند.

چالش در روابط جنسی

چالش در روابط جنسی
ازدواج با فرد مبتلا به این اختلال می‌تواند چالش‌هایی در روابط جنسی به همراه داشته باشد که ناشی از نوسانات خلقی شدید و تأثیرات بیماری است. برخی از این چالش‌ها عبارتند از:
نوسانات میل جنسی: در دوره‌های شیدایی (مانیا)، ممکن است میل جنسی فرد افزایش یابد و رفتارهای جنسی پرخطر یا بی‌پروا مشاهده شود. در مقابل، در دوره‌های افسردگی، ممکن است میل جنسی به شدت کاهش یابد و فرد علاقه‌ای به رابطه جنسی نداشته باشد.
مشکلات ارتباطی: نوسانات خلقی می‌تواند منجر به اختلال در ارتباطات و ایجاد فاصله عاطفی بین زوجین شود، که این موضوع بر روابط جنسی نیز تأثیر می‌گذارد. شریک زندگی ممکن است از لحاظ عاطفی سردرگم شود و احساس کند که رابطه جنسی ناپایدار یا غیرقابل پیش‌بینی است.
عدم ثبات در رفتار: رفتارهای بی‌پروا یا نامتعادل در دوره‌های شیدایی، از جمله خیانت یا تصمیمات نادرست، ممکن است به اعتماد در رابطه آسیب بزند و تأثیر منفی بر روابط جنسی بگذارد.
داروها و عوارض جانبی: برخی از داروهای مورد استفاده در درمان (مثل داروهای تثبیت‌کننده خلق و ضدافسردگی‌ها) ممکن است باعث کاهش میل جنسی یا مشکلات عملکرد جنسی شوند که می‌تواند بر رضایت در رابطه جنسی تأثیر بگذارد.
اختلال در اعتماد: تغییرات شدید خلقی و رفتارهای غیرقابل پیش‌بینی ممکن است اعتماد بین زوجین را تضعیف کرده و باعث بروز مشکلاتی در روابط جنسی شود.

مسائل مالی

مسائل مالی
در ازدواج با فرد مبتلا به این اختلال، مسائل مالی به دلیل نوسانات خلقی ممکن است به چالش تبدیل شوند:
خریدهای بی‌پروا در دوره‌های شیدایی که می‌تواند به بدهی منجر شود.
بی‌توجهی به مدیریت مالی و پرداخت قبوض در دوره‌های افسردگی.
تأثیرات شغلی و کاهش درآمد در دوره‌های افسردگی.
هزینه‌های درمان مانند داروها و مشاوره‌های روان‌درمانی.

نقش همسر در درمان

نقش همسر در درمان این اختلال بسیار حیاتی است و می‌تواند به بهبود وضعیت فرد مبتلا و پایداری رابطه کمک کند. در ادامه به برخی از نقش‌های کلیدی همسر در این زمینه می پردازیم:
پشتیبانی عاطفی: همسر می‌تواند منبع حمایت عاطفی باشد و در دوره‌های شیدایی و افسردگی به فرد مبتلا کمک کند تا احساس تنهایی و استرس کمتری داشته باشد.
کمک به پایبندی به درمان: همسر می‌تواند با تشویق به مصرف منظم داروها و حضور در جلسات روان‌درمانی، به فرد مبتلا کمک کند تا به برنامه درمانی خود پایبند باشد و از مشکلات ناشی از قطع داروها جلوگیری کند.
تشخیص علائم اولیه: همسر اغلب می‌تواند اولین کسی باشد که علائم نوسانات خلقی، شیدایی یا افسردگی را تشخیص می‌دهد و با پزشک تماس می‌گیرد تا از بروز بحران‌های شدیدتر جلوگیری شود.
کمک به مدیریت استرس: همسر می‌تواند با ایجاد محیطی آرام و پایدار در خانه و کمک به مدیریت استرس‌های روزمره، تأثیرات منفی عوامل استرس‌زا را کاهش دهد.
یادگیری و آموزش: آگاهی و آموزش درباره این اختلال برای همسر بسیار مهم است. آگاهی از علائم و نشانه‌ها به همسر کمک می‌کند تا بهتر با تغییرات رفتاری و خلقی فرد کنار بیاید.
تشویق به خودمراقبتی: همسر می‌تواند فرد مبتلا را به سبک زندگی سالم شامل خواب منظم، تغذیه متعادل و ورزش تشویق کند که نقش مهمی در کنترل نوسانات خلقی دارد.
حضور در جلسات مشاوره زوجین: شرکت در مشاوره‌های زوجین می‌تواند به هر دو طرف کمک کند تا با چالش‌های روانی و عاطفی مرتبط با این اختلال بهتر کنار بیایند و راهکارهای مؤثرتری برای حل مشکلات بیاموزند.

نقش روان درمانگر در درمان

نقش روان درمانگر در درمان
روان‌درمانگر در درمان این اختلال و ازدواج این افراد نقش کلیدی دارد. نقش‌های اصلی عبارتند از:
مدیریت نوسانات خلقی: با روش‌هایی مانند رفتار درمانی شناختی (CBT) به فرد کمک می‌کند تا نوسانات خلقی را کنترل کند.
بهبود ارتباط زوجین: آموزش مهارت‌های ارتباطی و کمک به زوجین برای برقراری گفت‌وگوی مؤثر.
آگاهی‌بخشی: آموزش به زوجین درباره اختلال دوقطبی و تأثیرات آن برای کاهش سوءتفاهم‌ها.
مشاوره زوجین: کمک به حل مشکلات زناشویی و ایجاد همکاری بهتر بین زوجین.
حمایت عاطفی: کاهش استرس و تقویت حمایت روانی در هر دو طرف.
حل مسئله و پیشگیری از بحران: آموزش تکنیک‌های حل مسئله و شناسایی علائم اولیه بحران.

کلام پایانی

اختلال دوقطبی چالشی پیچیده است که تأثیرات عمیقی بر زندگی فرد مبتلا و همسر او می‌گذارد. با این حال، با درک متقابل، حمایت عاطفی و پایبندی به درمان‌های پزشکی و روان‌درمانی، این چالش‌ها قابل مدیریت هستند. نقش همسر در ایجاد محیطی پایدار و حمایت‌کننده بسیار مهم است، همان‌طور که روان‌درمانگر با ارائه راهکارهای موثر در مدیریت نوسانات خلقی و بهبود ارتباطات زوجین نقش اساسی ایفا می‌کند. آگاهی، صبوری و همراهی همسر می‌تواند به بهبود کیفیت زندگی و رابطه کمک کند. در نهایت، حمایت از خود و مراقبت از سلامت روان هر دو طرف باید همواره در اولویت قرار گیرد.


منابع
maketheconnection
healthsea

بله، با آگاهی، حمایت و درمان مناسب، بسیاری از زوج‌ها می‌توانند رابطه‌ای موفق داشته باشند. همکاری و درک متقابل از اهمیت بالایی برخوردار است.

اکثر افراد مبتلا به این اختلال نیاز به مصرف دارو برای مدیریت علائم دارند، اما نوع و میزان دارو ممکن است با نظر پزشک تغییر کند.

مهم‌ترین راهکار، آگاهی و درک از وضعیت فرد است. همچنین مراجعه به مشاوره زوج‌درمانی می‌تواند به بهبود تعاملات کمک کند.

لیست نظرات

عطیه جلیلی

واقعا زندگی با افراد دو قطبی سخته و اکثرا هم قبول نمیکنن که بیمار هستن

محبوبه محمدی

من همسرم تحت درمان هستن و واقعا چه حضوری چه آنلاین خیلی راضی هستیم و از خانم دکتر بی نهایت تشکر میکنم

علی قلی پور

من برای درمان مراجعه کردم و فعلا که راضی هستم


دکتر فاطمه بهرامی دکترای روانشناسی سلامت روان